واکنش تند کیهان به سرمقاله جمهوری اسلامی/پیام رزمایشهای ایران چیست؟/یک پرسش بیپاسخ: چرا مهاجرت نمیکنیم؟
تاریخ انتشار: ۷ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۰۹۴۵۲
به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز چهارشنبه 7 دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که نگاههای مختلف به احیای برجام، اختلاف دولت و مجلس برای مدیریت بازار ارز و واکنش رئیس جمهور به افزایش قیمت ارز در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:
واکنش تند کیهان به سرمقاله جمهوری اسلامی
روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه و در واکنش به سرمقاله دوشنبه روزنامه جمهوری اسلامی که با عنوان دولت اسلامی یا اسلام دولتی چاپ شده بود نوشت:
- مبارزه با استکبار از اهداف متعالی انقلاب است اما جریان تجدیدنظر طلب (انقلابیون پشیمان (متمایل به غرب) سعی کردند از انقلاب هویتزدایی کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
- دفاع از مدیریت اشرافیت غربگرا، در کجای قاموس انقلاب اسلامی قرار دارد که روزنامه مذکور و افراد و عناصر مشابه،در مسیر چنین دفاعی قرار گرفته و به مدت 8 سال، آن سوء مدیریتهای فاجعهبار را توجیه کردند تا خسارتهای بیسابقه را برجامی گذاشت؟ و حال که آن خسارتها در حوزههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی آشکار شده، چرا به جای عذرخواهی از مردم و نظام،قیافه طلبکاران را به خود میگیرند و خواستار بازگشت به آرمانهای انقلاب میشوند؟ کدام آرمانها؟ همان که ائتلاف غربگرای پرمدعی اعتدال و اصلاحات دنبال ذبحشان بودند ونظام و نیروهای انقلابی نگذاشتند؟! اصرار بر واگذاری منابع قدرت و پیشرفت کشور در قالب برجامهای 1 و 2 و 3، با شعارهای انقلاب نسبتی داشت یا تحمیل تورم 60 درصدی و گسترش شکاف طبقاتی در دولت «برجام و دیگر هیچ»؟! آیا شرمآور نیست که بانیان این خسارتها اکنون به جای سرافکندگی، خسارت کجفهمیها و بیکفایتیهای خود را از نظام و دولت جدید و نیروهای انقلابیطلب میکنند؟! اجرای 37 دیکته از مجموع 41 دیکته FATF و چند برابر شدن تحریمها با این وجود، چه ربطی (جز تضاد) به شعارهای انقلاب دارد؟!
- اشرافیت غربگرا چرا رویگردانی مردم از آنها در انتخابات را انکار و موضوع بررسی صلاحیتها را به رخ میکشد؟ آیا مدعیان اعتدال و اصلاحات در انتخابات مجلس به جای یک لیست، سه فهرست ارائه نکردند؟ و در انتخابات ریاست جمهوری، دو نامزد نداشتند که خاتمی و 16 حزب اصلاحطلب، نهایتاً پای حمایت از عبدالناصر همتی جمع شدند؟!
یک پرسش بیپاسخ: چرا مهاجرت نمیکنیم؟
حمیدرضا بوستانی طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد نوشت: اول دیماه امسال، روزنامه اطلاعات به نقل از مدیرعامل «انجمن بازرگانی ایران و کانادا» نوشت براساس برآوردها در یک و نیم سال اخیر، فعالان بخش صنعت وتجارت ایران تا ۷۰ میلیارد دلار سرمایه به شکل کارخانه و ملک را از ایران خارج نموده وبه کانادا بردهاند. هر چند صحت خبر توسط بانک مرکزی مورد تردید قرار گرفته، ولی واقعیت آن است که این آمار، حتی اگر اغراق گونه باشد نیز، حکایت از وجود یک نگرانی جدی در خصوص تهدید حیات اجتماعی و خروج برخی نخبگان دارد. با وجود تعدد روشهای مهاجرت و فراوانی کشورهای مهاجرپذیر، این روزها دیگر مهاجرت رویای دست نیافتنی به نظر نمیرسد. آنها که واقعاً عزمی برای رفتن دارند بالاخره راهی خواهند یافت.
از نظر محسن رنانی، مهاجرت به عنوان یک تصمیم بیبازگشت، ضمن آسیب به «بست وجودی انسان»، به معنای دست شستن از همه موقعیتهای اجتماعی بوده که فرد برای خویش دست و پا کرده است. از نظر این استاد دانشگاه اصفهان، آهنگ شتابدار هجرت نخبگان، خطرات جدی هم برای حاکمیت و هم برای زندگی جمعی در پی دارد. این حجم از خروج، علاوه بر خطر ایجاد فرسایش تمدنی، منجر به نابودی طبقه متوسط جامعه میشود. نیازی به گفتن نیست که جامعه، بدون نخبگانش تهی از عقلانیت گردیده و در بزنگاههای تاریخی حرفی برای گفتن ندارد. یکی از دلایل غیرقابل انکار تمایل به این حجم از مهاجرت، از بیتدبیری ما بوده که در این خصوص دست کم دو مصداق قابل اشاره است.
اول؛ در عرصه مدیریت داخلی، کار به جایی رسیده که رسانههای حامی دولت نیز قلم به انتقاد برده و مینویسند خانه، خودرو، دلار و سکه ترمز بریده و کسی داوطلب پاسخگویی نیست. مطابق معمول همه سالهای اخیر، هر زمان نرخ ارز سرکش میشود حرف درمانی مقامات آغاز میشود. فقط خدا میداندوضعیت چقدر اسفناک بوده و مردم چه رنجی متحمل شدهاند که مسئولین، کاهش تورم به ۴۰ درصد در سال جاری را برای خود یک دستاورد تلقی میکنند. این روزها نرخ دلار در حالی قیمت ۴۰ هزار تومان را پشت سر گذاشته که رئیس کل بانک مرکزی، ۲۱اردیبهشت-زمانی که دلار در کانال ۲۵ هزار تومان معامله میشد- در اظهارنظری مدعی شد در تاریخ بانک مرکزی بیشترین ذخایر اسکناس ارزی را داریم.
دوم؛ در عرصه سیاست خارجی نیز شرایط خیلی گل و بلبل نبوده و دولت، منفعلانه در حال تماشای گلهایی است که در صحنه بینالملل وارد دروازه ایران میشود. برای مثال، «زمستان سخت اروپا» کلید واژهای بوده که تیم مذاکرهکننده برجامی به آن دلبسته بود تا در مذاکرات هستهای دست بالا را بگیرد. بر خلاف انتظارات، اما، نه تنها خبری از زمستان سخت اروپا نشد، بلکه به برکت برنامهریزی و آیندهنگری، گاز به وفور و با قیمت مناسب برای مردم آن کشورها در دسترس قرار گرفت. در ایران، اما، کار به جیرهبندی و قطع گاز ادارات دولتی رسیده است. با این شرایط، نمیتوان امیدی به حل موضوع هستهای، به عنوان ابرچالشی که ۲۰سال خون جامعه را مثل زالو بلعیده، داشت. این قبیل ناکارآمدیها در نظام حکمرانی ما بوده که امان مردم و جامعه نخبگانی را بریده و یک زمینه اجتماعی قوی برای مهاجرت را شکل داده است.تقویت این موج، بیش از آنکه نخبگان مهاجر را آزار دهد، یک هزینه جبرانناپذیر بر پیکر جامعه و نظام اجتماعی تحمیل میکند. به بیان دیگر، مهاجرت بیش از آنکه تبعات منفیاش دامنگیر افراد شود، جامعه را خلع سلاح میکند. جامعه بدون نخبگانش همچون قایقی است که نمیداند به کدام سو در حال حرکت است. عواقب این کمباری اجتماعی، از بیتفاوتی نسبت به بحرانهای موجود گرفته تا تکیه کار نابلدان بر کرسیهای مدیریتی، گسترش مییابد. به نظر میرسد انگشت اتهام فرار مغزها و سرمایه اقتصادی، در وهله اول، همین کشتی بر گل نشسته مدیریت و حکمرانی سنتی باشد. پس، اگر میخواهیم کشور را نجات دهیم باید بپذیریم که نیازمند اصلاح هستیم.
اکنونما ماندهایم و مسئولانی که در واکنش به دلار ۴۰ هزار تومانی، با زبان بیزبانی، میگویند وضعیت چندان هم بد نیست و باید شکرگزار بود. اکنون ما ماندهایم و سیاستمدارانی که روی خوش به اصلاح نشان نمیدهند. اکنون ما ماندهایم و جوانانی که راهی جز مهاجرت پیش پای خود نمیبینند. اکنون ما ماندهایم و یک پرسش بیپاسخ: چرا مهاجرت نمیکنیم؟ مدتهاست استدلال امثال اینجانب در مقابل کسانی که میپرسند چرا به فکر مهاجرت نیستید دیگرقانعکننده نیست.
پیام رزمایشهای ایران چیست؟
مهدی بختیاری کارشناس ارشد دفاعی - نظامی – امنیتی طی یادداشتی در شماره امروز وطن امروز نوشت: نیروهای مسلح رزمایشهای خود را با یک هدف اولیه برگزار میکنند؛ «تمرین آخرین تاکتیکها و تست تجهیزات در اختیار یگانهای رزمی».
با همین رویکرد است که در تقویم سالانه نیروهای مسلح، مقاطع عمدتاً مشخصی برای انجام رزمایشهایی تعیین شده که این رزمایشها میتواند به صورت یگانی، تخصصی، توسط یک نیرو یا مشترک میان چند نیرو برگزار شود که نمونه آن رزمایشهای سالانه ارتش در اواخر آذر یا اوایل دی است که اگرچه به صورت مشترک برگزار میشود اما محوریت آن با نیروی دریایی راهبردی است.
در رزمایشهای اینچنینی، یگانهای مختلفی از همه نیروهای موجود در سازمان رزم ارتش (هوایی، زمینی دریایی و پدافند) حضور دارند و سناریوی رزمایش که پیش از این توسط طراحان به تصویب قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا (به عنوان ناظر اصلی تمام رزمایشهای نظامی کشور) رسیده در مدت چند روز توسط این یگانها انجام میشود.
بر کسی پوشیده نیست کشور ما در یکی از مهمترین مناطق جهان (غرب آسیا) همیشه در معرض انواع تهدیدات (اینجا منظور تهدیدات سخت و نظامی است) قرار داشته و این تهدیدات در هر مقطع با شکل جدید نمایان میشود.
از طرف دیگر، با استقرار پایگاههای متعدد آمریکا در اطراف ایران و نیز حضور رژیم اشغالگر قدس در منطقه به عنوان مهمترین و اصلیترین دشمنان نظام جمهوری اسلامی، حفظ آمادگی برای مقابله با هرگونه تهدید، یک اصل مهم در دستور کار نیروهای مسلح است و در این میان، ارتش به عنوان حافظ مرزهای جغرافیایی کشور، وظیفه سنگینتری هم دارد، چرا که برای مثال در همین حوزه دریایی، یگانهای رزمی این نیرو باید تهدید را کیلومترها دورتر از مرزهای کشور رصد کرده و در صورت نیاز با آن مقابله کنند.
یکی دیگر از کارکردهای اصلی رزمایشها
- همانطور که در ابتدا هم گفته شد - تست و آزمایش آخرین تجهیزات نظامی است که به تناسب همین تهدیدات در اختیار نیروها قرار میگیرد.
این تجهیزات لزوماً همگی برای نخستینبار در رزمایشها حضور پیدا نمیکنند اما آنچه در رزمایش مورد تاکید است، ارزیابی فنی و تخصصی آمادگی و بهروزرسانی این تجهیزات و بهکارگیری آنها در سناریوهای رزمی مختلف است.
با این تفاسیر، رزمایشهای نیروهای مسلح ۲ کارکرد عمده دیگر هم دارند که اگر اهمیتشان از آنچه پیش از این گفته شد، بیشتر نباشد کمتر هم نیست و آن نمایش توان بازدارندگی در مقابل همان تهدیداتی است که دشمنان این کشور اگر فرصت و مجال اجرای آن را داشته باشند، یک لحظه درنگ نخواهند کرد.
اگر چه پیروز بیرون آمدن از جنگ میتواند نشانهای بر قدرتمند بودن یک کشور باشد اما امروز کشوری قدرتمندتر است که اساساً اجازه بروز جنگ را ندهد و این مهم از طریق نمایش بازدارندگی با رزمایشهای گوناگون محقق میشود.
اگر نگاهی به وضعیت منطقه غرب آسیا انداخته شود، در طول چند دهه گذشته، همیشه کشورهای حاضر در این جغرافیا درگیر جنگهای طولانی و خانمانسوز بودند که جنگ عراق، افغانستان، سوریه، لبنان و یمن نمونههای مشهور آن هستند اما اینکه ایران در میانه همین کشورها و در همسایگی آنها از یک امنیت و ثبات مداوم و مستمر برخوردار است، یک دلیلش همین قدرت و توان بازدارندگی است که در رزمایشهای نیروهای مسلح به نمایش گذاشته میشود.
از اهداف ثانویه رزمایشها، ارسال پیامهای سیاسی و بینالمللی در مقاطع مختلف به برخی کشورهاست. برای روشن شدن موضوع به این مثال توجه کنید: در ماههای گذشته پس از بروز بحران میان ارمنستان و جمهوری باکو، اظهارنظرهایی از سوی رژیم الهام علیاف با حمایت ترکیه و رژیم مجعول صهیونیستی در پشت پرده صورت گرفت مبنی بر ایجاد تغییر در برخی مرزهای مشترک میان ایران و ارمنستان.
پس از هشدارهای سیاسی از سوی مقامات ایرانی اما آنچه به نظر بیش از همه، مدعیان ایجاد تغییرات مرزی را ساکت کرد، انجام رزمایشهای مداوم و چندباره نیروهای مسلح کشورمان در مناطق شمال غرب و در نزدیکی مرز ایران و جمهوری باکو بود که به صراحت این پیام را مخابره کرد که در صورت هرگونه اقدام برای ایجاد تغییرات ژئوپلیتیک در مرزهای یادشده، ایران ساکت نخواهد نشست و منافع خود را اگر شده با توسل به زور حفظ خواهد کرد. با این نگاه، میتوان بسیاری از رزمایشهای ایران - بویژه رزمایشهای دریایی در جنوب- را در مقاطعی که برخی کشورها اظهارنظری راجع به تمامیت ارضی کشورمان (برای مثال جزایر سهگانه در خلیج فارس) میکنند، تفسیر کرد.
در کنار این مصادیق، این روزها با تلاش رژیم تروریست صهیونیستی و همکاری برخی کشورهای حاشیه خلیجفارس برای حضور این رژیم در آبهای جنوب ایران، انجام رزمایشهای نظامی نیروهای مسلح در مناطق جنوب از آخرین نقطه در جنوب غرب گرفته تا پسابندر در منتهیالیه جنوب شرق در طول نوار ساحلی و حتی فراتر از آن در اقیانوس هند و مدار 10 درجه شمالی، تاکید دیگری بر این مساله است که ایران هرگز حضور رژیم موقت صهیونیستی در نزدیکی خود بویژه در آبهای جنوبی را تحمل نخواهد کرد.
منبع: تابناک
کلیدواژه: آلودگی هوا سهام عدالت قانون هوای پاک حمید فرخ نژاد قاسم سلیمانی حماسه 9 دی محسن رنانی مهدی بختیاری وطن امروز رزمایش ها مرور روزنامه ها آلودگی هوا سهام عدالت قانون هوای پاک حمید فرخ نژاد قاسم سلیمانی حماسه 9 دی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۰۹۴۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کیهان: فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف! /جمهوری اسلامی: روحانیت خودش پیشقدم شود/از پرواز با بال استعدادها تا پرواز با جت شخصی
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه در حالی چاپ و منتشر شد که خداحافظی با اقتصاد زیر زمینی، تولید زیر تیغ واردات یارانه ای، چالش از سرگیری مذاکرات هستهای و یک صندلی و چندین مدعی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
کیهان: فاجعه برجام در انتظار لایحه عفاف!
حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان در بخشی از یادداشتی در شماره امروز این روزنامه نوشت: ۱- شاید از تیتر یادداشت پیش روی تعجب کنید و از خود بپرسید؛ «برجام» با لایحه «عفاف و حجاب» چه نسبتی دارد؟! در نگاه اول حق با شماست! موضوع برجام فناوری هستهای و مقصود از آن لغو تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی علیه کشورمان بود، ولی موضوع لایحه عفاف و حجاب، مقابله با پدیده پلشت و خانمانسوز کشف حجاب است. اما مروری -هرچند گذرا- بر متن لایحه عفاف و مسیری که تاکنون طی کرده است، این نگرانی جدی را پیش میکشد که مبادا همانگونه که برجام به جای لغو تحریمها، تعداد آنها را دو برابر کرد، لایحه عفاف و حجاب نیز به جای پیشگیری از ناهنجاری کشف حجاب، گسترش این پدیده پلشت را به دنبال داشته باشد! مجلس قبلی برجام را بیتوجه به انتقادات جدی و مستند منتقدان، ظرف ۲۰ دقیقه تصویب کرد و شد آنچه نباید میشد! مراحلی که در تصویب لایحه عفاف و حجاب دنبال میشود نیز با آنچه بر سر تاسیسات هستهای کشورمان آوار شد، شباهتهایی دارد و صد البته با دامنهای بسیار گستردهتر و خطرناکتر! تعجب نکنید. بخوانید!
۲- این روزها لایحه موسوم به عفاف و حجاب برای بررسی نهائی در دستور کار شورای محترم نگهبان قرار گرفته است. پیش از این و در طول نزدیک به یک سالی که از تهیه و تنظیم این لایحه میگذرد، در چند نوبت و متناسب با مراحل مختلفی که لایحه طی میکرد، به ارزیابی و نقد مستند برخی از مفاد آن پرداخته بودیم، ولی متاسفانه علیرغم برخی تغییرات، موارد سؤالبرانگیز کماکان و یا کم و بیش در متن لایحه دیده میشود که میتواند کارآمدی آن را با تردیدهای جدی روبهرو کند. از این روی، اشاره به نکاتی را در این خصوص خالی از فایده نمیدانیم.
۳- اولین پرسش که اساسیترین نیز هست، این که لایحه یاد شده بر اساس کدام نیاز و برپایه کدام ضرورت تهیه شده است؟!
الف: اگر پاسخ آن است که برای مقابله با کشف حجاب و حفظ عفت عمومی نیاز به قانون داشتهایم که باید گفت این پاسخ قابل قبول نیست! چرا که موضوع و متن مواد ۶۳۸ و ۶۳۹ از قانون مجازات اسلامی و قانون موسوم به البسه (مصوب ۲۸ اسفند ۱۳۶۵) به وضوح در این خصوص بوده و هست؛ بنابراین فقدان قانون نمیتواند انگیزه قابل پذیرشی برای تهیه لایحه مورد اشاره باشد.
ب: ممکن است گفته شود که قوانین موجود کافی نبوده و نیاز به اصلاح داشته است! در این صورت میتوانستند با ارائه ماده واحده، مفاد قانون قبلی را اصلاح کنند!
ج: بر فرض که تهیه و تدوین قانون تازهای برای حجاب ضرورت داشته است! سؤال این است چرا مادام که قانون جدید به تصویب نرسیده است، این پدیده خسارتآفرین به حال خود رها شده و برای پیشگیری از آن به قوانین موجود عمل نشده است؟ این «ترک فعل» که مصداق روشن عمل مجرمانه است با کدام توضیح قابل قبولی صورت گرفته است؟!
۴- ممکن است ادعا شود که روبهرو شدن با شرایط خاص! علت احساس نیاز به تهیه این لایحه بوده است! که باید پرسید: کدام شرایط خاص مورد نظرتان است؟! جامعه روال عادی خود را طی میکرد و رخداد و شرایط ویژهای در میان نبود. حضرت آقا در دیدار رمضانی مسئولان نظام به همین نکته اشاره کرده و میفرمایند: «یک مطلب دیگری را من میخواهم مطرح کنم و آن چالش تحمیلی مسئله «حجاب» در کشور است. مسئله حجاب تبدیل شده به یک چالش و بر کشور ما تحمیل شده، این را تحمیل کردند. کسانی نشستند نقشه کشیدند، برنامهریزی کردند که حجاب بشود یک مسئله در کشور ما، در حالی که چنین مسئلهای در کشور وجود نداشت، مردم با شکلهای مختلف داشتند زندگی میکردند». آیا پیش کشیدن لایحه حجاب و عفاف بیآن که ضرورتی داشته باشد، بخشی از پازل دشمن و کمک به این «چالش تحمیلی» نبوده است؟!
۵- آیا موارد یاد شده شکبرانگیز نیست؟! و انگیزه تدوین و تهیه لایحه موسوم به حجاب و عفاف را با تردیدهای جدی روبهرو نمیکند؟! و آیا اقدام به تهیه این لایحه همان «چالش حجاب» نیست که در غفلت و سادهاندیشی مسئولان، به نظام و تودههای عظیم مردم متدین و پاکباخته کشورمان تحمیل شده است؟! اگر پاسخ منفی است، بفرمایید چرا از هنگام تهیه لایحه عفاف تاکنون، ناهنجاری کشف حجاب گستردهتر شده است؟! چرا برخلاف تاکید رئیس قوه قضائیه و رئیسجمهور بر اجرای قوانین موجود، از اجرای آن خودداری شده است؟! چرا لایحهای با ۹ ماده از سوی قوه قضائیه و افزایش آن به ۱۵ ماده توسط قوه مجریه وقتی به مجلس میرود به ۷۱ ماده و در حجم انبوه ۳۲۴۲۱ کلمه
(بخوانید کلیات ابوالبقا) تبدیل میشود و نزدیک به یک سال در کوچه پس کوچههای مجلس معطل میماند؟!
جمهوری اسلامی: روحانیت خودش پیشقدم شود
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان روحانیت خودش پیشقدم شود نوشت: بار دیگر به مناسبت بررسی بخش هزینههای لایحه بودجه کل کشور سال ۱۴۰۳ فهرستی از بودجههای پیشنهادی دولت برای نهادهای فرهنگی و مذهبی در فضای مجازی و رسانهها منتشر شد که با اعتراضهائی همراه است. اعتراضها عموماً بر این محورها متمرکز هستند که در شرایط دشوار اقتصادی کشور چرا به این نهادها بودجه تعلق میگیرد و یا چرا چنین مبالغ زیادی برای آنها پیشنهاد شده است؟ محور دیگر اعتراض نیز اینست که این نهادها تاثیر ملموسی بر زندگی مردم ندارند و به همین دلیل تخصیص چنین بودجههائی به آنها منطقی نیست.
طبق آنچه در فهرست منتشرشده آمده، جمع مبلغ پیشنهادی برای نهادهای فرهنگی و مذهبی ۶۷۰ هزار میلیارد ریال است که البته رقم قابل توجهی است. بدون اینکه درباره محورهای اعتراضات یادشده قضاوتی داشته باشیم، بر این نکته تاکید میکنیم که بعضی از نهادهائی که نامشان در فهرست آمده اصولاً وجودشان ضرورتی ندارد، بعضی دیگر از آنها خاصیتی ندارند، تعدادی نیز به میزان بودجهای که برای آنها پیشنهاد شده اثربخشی ندارند و در مورد حرم امام خمینی نیز همانطور که در سالهای گذشته بارها تذکر دادیم اصولاً اینهمه توسعه و خرجتراشی خلاف مشی خود امام است. باقی میماند بودجهای که برای حوزههای علمیه پیشنهاد شده که اشکال اساسی آن مربوط به استقلال روحانیت است.
در سالهای گذشته هنگامی که به تخصیص بودجه دولتی برای حوزههای علمیه و نهادهای مرتبط با آنها انتقاد میکردیم، بعضی از طلاب و علما در قالب گلایه به ما میگفتند مگر از وضع شدیداً فلاکتبار طلاب و روحانیین از نظر معیشت خبر ندارید که به بودجه مربوط به حوزههای علمیه اعتراض میکنید؟
جواب ما این بود و اکنون نیز اینست که میدانیم بسیاری از طلاب و فضلای حوزههای علمیه و حتی علمای شهرستانها با فقر و ناداری دست و پنجه نرم میکنند و تعداد زیادی از آنها بخش قابل توجهی از وقت خود را به کارهای خدماتی از قبیل پیک موتوری، مسافرکشی و تمیز کردن خانهها و شرکتها مشغولند تا بتوانند از عهده حداقل هزینه زندگی برآیند. با اینحال به دلایل متعدد معتقدیم روحانیت نباید از بودجه دولتی ارتزاق کند. ممکن است افرادی به دلایل خاصی که دارند، اعتقادی به آنچه ما به عنوان دلایل متقن برای ضرورت اجتناب روحانیت از پذیرش بودجه دولتی مطرح میکنیم نداشته باشند. این، حق طبیعی آنهاست که اینگونه فکر کنند و از تخصیص بودجه دولتی به حوزههای علمیه دفاع نمایند. میبینیم که در عمل نیز تفکر آنها بر کشور حاکم است و متولیان امور به آنچه دیگران با نیت خیرخواهی و مصلحتاندیشی برای روحانیت میگویند اعتنائی نمیکنند و ترتیب اثر نمیدهند.
مهمترین دلیل ما برای این تفکر که حوزههای علمیه و دستگاههای مرتبط نباید از بودجه دولتی ارتزاق کنند اینست که وابسته شدنشان به بودجه دولتی آنها را به دولت و حکومت وابسته میکند و استقلال را که سرمایه اصلی روحانیت است از آن سلب مینماید. هیچکس نمیتواند ادعا کند که روحانیت میتواند به بودجه دولتی وابسته باشد و در عین حال استقلال خود را هم حفظ کند. علت اینکه امام خمینی هرگز اجازه استفاده حوزههای علمیه از هیچ بودجهای غیر از آنچه مردم با طیب خاطر به آنها میدهند را ندادند، همین بود که آن را با استقلال روحانیت در تضاد میدانستند. تجربه چند دهه اخیر نیز بر صحت نظر امام خمینی مهر تایید گذاشته است. مراجع صاحبنام و ذینفوذی مانند مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی و آیتالله صافی گلپایگانی نیز بر همین عقیده بودند و همین مسیر را ادامه دادند.
نکته دیگری که باید مورد توجه روحانیت قرار گیرد اینست که تنگناهای معیشتی در حال حاضر به آنها اختصاص ندارد. این، گرفتاری بزرگی است که دهها میلیون نفر از مردم کشورمان با آن دست و پنجه نرم میکنند. افتخار روحانیت در طول تاریخ این بود که مانند ضعیفترین اقشار جامعه زندگی میکرد و به همین دلیل، خودش محبوب و کلامش نافذ بود. حالا هم باید مانند مردم عادی زندگی کند تا مردم پذیرایش باشند. مردم وقتی استقلال روحانیت را ببینند و احساس کنند که حامی آنها و زبان گویای آنهاست، حاضرند هرچه دارند را با روحانیت تقسیم کنند تا این نهاد باقی بماند و بتواند در مقاطع حساس در برابر ظلم و ناروا بایستد.
خوبست این را هم به عنوان نکته پایانی بگوئیم که بودجههای دریافتی حوزهها بیش از آنکه صرف طلاب نیازمند شود به پشتمیزنشینانی میرسد که حوزههای علمیه بدون آن میزها هم میتوانند ادامه حیات بدهند و چه بسا حیات بهتر. با توجه به این واقعیتها آیا بهتر نیست روحانیت خودش پیشقدم شود و از گرفتن بودجه دولتی خودداری کند؟
از پرواز با بال استعدادها تا پرواز با جت شخصی
ناصر ذاکری طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان از پرواز با بال استعدادها تا پرواز با جت شخصی نوشت: پرونده مجازبودن خرید و تملک جت شخصی پس از مصاحبه اخیر رئیس سازمان هواپیمایی کشوری مورد توجه رسانهها قرار گرفت و حتی توضیح بعدی سازمان که این قانون مربوط به دو دهه پیش است، نتوانست موضوع را برای مخاطبان هضمکردنی یا تحملپذیر کند. درواقع تملک جت شخصی به خودی خود امر چندان مهمی نیست. درست مثل هر حوزه دیگر در اقتصاد، فرد با درنظرگرفتن شرایط خود تصمیم به خرید کالایی خاص میگیرد. بهعنوان مثال فردی برای تعطیلات آخر هفته خود دو میلیون تومان کنار میگذارد و آن دیگری متناسب با درآمدش صد برابر این مبلغ را هزینه میکند؛ اما اهمیت این پرونده ارتباط نزدیک با شرایط خاص اقتصادی و اجتماعی امروزمان دارد که در زیر به چند نکته مرتبط با آن اشاره میکنم:
۱ – تورم دورقمی شرایط دشواری را برای گروه عظیمی از شهروندان کشور ایجاد کرده و آنان مجبور هستند برای ایجاد تعادل بین دخلوخرج خود بسیاری از سرفصلهای ضروری هزینه را حذف کنند و حتی از خیر درمان بیماریهایشان نیز بگذرند. سفر هوایی سالهاست از سبد مصرفی این گروه عظیم خط خورده است. گفتنی است که با عنایت به سطح دستمزد مصوب قانون کار برای سال جاری، حقوق ماهانه یک کارگر معادل قیمت بلیت رفت و برگشت هوایی در مسیر تهران به مشهد برای یک خانوار دونفره است؛ ازاینرو روشن است که سفر هوایی جایی در زندگی جاری گروه کثیری
از شهروندان ندارد.
۲ – سیاستگذاری نامعقول اقتصادی در طول دهههای گذشته منتهی به شکلگیری فاصله طبقاتی بسیار عظیم شده و در کنار فقر آزاردهنده گروه کثیری از شهروندان، رفاهی حیرتانگیز و باورنکردنی برای گروهی اندک به ارمغان آورده است. سطح زندگی بهاصطلاح لاکچری آنان به گونهای است که نداشتن جت شخصی را میتوان یک محرومیت جدی برایشان تلقی کرد که طبعا باید برایش چارهای اندیشیده شود.
۳ – بسیاری از ثروتمندان بزرگ کشور تاجران جوان و تازهکاری هستند که نه به اتکای نبوغ کارآفرینی؛ بلکه با کمک روابط خانوادگی و استفاده از نفوذ خانوادگی به ثروتهای کلان دست یافتهاند. مثلا فلان جوان تازهکار با استفاده از فرصتی که تحریم نفت ایران ایجاد کرده و با کمک حامیان بانفوذش و با ادعای تکراری «دورزدن تحریم» یکشبه ره صدساله طی کرده و به ثروتی افسانهای دست مییابد. بهاینترتیب میتوان ادعا کرد بیشتر متقاضیان خرید و استفاده از جت شخصی، این گروه ثروتمندان تازه بهدورانرسیده و برخوردار از رانت خانوادگی خواهند بود.
۴ – در شرایط کمبود منابع مالی دولت، سازمانهای دولتی ناگزیر هستند شیوههای جدیدی را برای کسب درآمد و ترازکردن دریافتیها با پرداختیهایشان بیازمایند. ارائه خدمات به دارندگان جت شخصی راهی بسیار مناسب برای کسب درآمد است؛ آنهم در شرایطی که افزایش قیمت بلیت و فرسودگی ناوگان هوایی به شکلگیری ظرفیت بیکار در اکثر فرودگاههای کشور منتهی شده است.
۵ – سالهاست که در حوزه مدیریت شهری از ضرورت افزایش سهم شبکه حملونقل عمومی در حملونقل شهری سخن گفته میشود که صرفههای بسیاری برای اقتصاد کلان کشور ایجاد میکند و درواقع اولویتدادن به منافع اجتماعی در مقایسه با منافع فردی را مطرح میکند؛ اما اینک برخی الزامات اقتصادی متولیان امر را در مسیری سوق داده که به فکر ارائه خدمات به «ازمابهتران» با هدف کسب درآمد بیشتر باشند.
اما نکته تأملبرانگیز این است که قانون اساسی ما بهعنوان دستاورد زیباترین و باشکوهترین انقلاب تاریخ بشر، شرایطی آرمانی را تصویر میکند که در آن محدودیتهای مادی نمیتواند مانع پرواز با بال استعدادها شود. جامعه موظف است هرگونه امکان پیشرفت را در اختیار تکتک شهروندان در دوردستترین روستاها قرار بدهد تا هرکسی بتواند تا هر ارتفاعی که آرزویش را دارد، پرواز کند، تولید ثروت کند، کسب علم و معرفت کند یا در اندیشه رشد معنوی خود باشد و به عبارتی فقر خانوادگی یا توسعهنیافتگی منطقه نباید مانع پرواز او شود. اینک با گذشت سالها دولتمردان در دفاع از عملکرد خود میتوانند به فهرست بلندبالایی از مشکلات اشاره کنند که مانع تحقق این رؤیای ارزشمند و باشکوه شدهاند؛ همان مشکلاتی که آنان را واداشت تا از انجام تعهد آموزش رایگان یا تأمین مسکن برای همگان شانه خالی کنند؛ اما گویا از دید دولتمردان محترم این ناکامی دردناک دلیل آن نمیشود که فرصت نوعی دیگر از پرواز را از مردم بگیریم: اگر پرواز با بال استعدادها مقدور نشد، به جایش امکان پرواز با جت شخصی را فراهم میکنیم!
آرمان نیکاندیشانی که متن قانون اساسی را نوشتند، این بود که حتی فرزندان فقیرترین و محرومترین خانوادههای کشور از پرواز با بال استعداد بازنمانند؛ اما اینک پرواز با جت شخصی فقط مختص کسانی است که فرزند فلان فرد متنفذ باشند و با استفاده از رانت نام خانوادگی اجازه «دورزدن تحریم» را بیابند؛ کسانی که لابد در گام بعدی متقاضی داشتن «فرودگاه شخصی» هم خواهند بود.